پیامک احساسی روز های بارانی
××× ××× ×××
با ابرها چه غصه ی پنهانی ست؟
این عصرِ چندشنبه ی بارانی ست؟
وقتی که می بُریم مدام از هم
این عشق نیست، چاقوی زنجانی ست
××× ××× ×××
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من
به که گویم که تو باران زمستان منی
××× ××× ×××
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
××× ××× ×××
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
××× ××× ×××
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
××× ××× ×××